سوالات متداول سئوی داخلی و محتوا

مولر توصیه میکند که از کلیدواژه های اصلی در تگ Title ،تگهای Heading ،زیرعنوانها و ALT تصاویر استفاده کنید و تنها به لیست کردن کلمات کلیدی در انتهای صفحه اکتفا نکنید. همه این موارد کمک میکند تا موضوع اصلی صفحه برای ایندکس ربات های گوگل و بازدید کاربران واضح و مشخص باشد.

به جای حذف محتواهای بی کیفیت، آنها را از نظر اطلاعاتی بهبود دهید.همچنین اگر محتوای واقعا مفیدی در سایت دارید که مدت زمان زیادی از انتشار آن گذشته است، به جای حذف، آن را با مطالب جدید به روزرسانی کنید.

گوگل محتواهایی را که مشکل املایی و گرامری دارند، محتوای ضعیف در نظر میگیرد. رعایت دستور زبان و علائم نگارشی کمک میکند تا ما باکیفیت ترین صفحات را در وب پیدا کنیم و به کاربران نمایش دهیم.

زمانی که یک صفحه جدید منتشر میشود، ممکن است از چند دقیقه تا چند هفته طول بکشد تا آن صفحه ایندکس شود. جان مولر معتقد است که بیشتر محتواهای خوب در کمتر از یک هفته کرال و ایندکس میشوند.

انتشار محتوای یکسان در قالبهای مختلف مانند ویدئو و مقاله تکراری محسوب نمیشود؛ به دلیل اینکه گوگل نمیتواند متن محتواهای ویدئویی درصورتیکه اطلاعاتش را در اسکیمای مربوط ثبت نکرده باشید را با محتوای مشابه آن در متن بلاگها مقایسه کند.
از طرفی کاربران با اهداف مختلفی مثل خواندن مطلب، تماشای ویدئو یا گوش دادن به پادکست در گوگل جستجو میکنند. بنابراین میتوان گفت که اگر محتوای یکسانی در فرمتهای مختلف هم منتشر شود، میتواند پاسخگوی نیاز دسته های متنوعی از کاربران باشد، از نگاه گوگل تکراری به حساب نمی آید.

برای گوگل هیچ فرقی ندارد که شما ویدئوها را به چه نحوی در سایت منتشر میکنید. ویدئوهای امبد، به اندازه ویدئوهایی که در سایت آپلود میشوند، ارزش سئویی دارند.

هیچ تضمینی وجود ندارد که sitelinks یا ویژگیهای مرتبط با جستجو، در نتایج گوگل نمایش داده شوند. زمانی انواع لینکهای سایت حتما در نتایج جستجو ظاهر میشوند که با نیت و هدف کاربر مرتبط باشند.
توجه کنید که از یک ساختار استاندارد برای سایت خود استفاده کنید و متن تگ Title ،تگهای Heading و انکرتکست ها را توصیفی و مرتبط با موضوع سایت بنویسید.

جواب این سوال کاملاً به استراتژی شما برای تعامل با کاربران بستگی دارد. در واقع هیچ پاسخ مطلقی وجود ندارد که چند بار در روز یا چند روز یک بار در سایت خود محتوا منتشر کنید. از طرفی، شما تصمیم میگیرید که این روند را چگونه در سایت خود مدیریت کنید.

روی اسکن تصاویر و متن آن در نتایج جستجو حساب باز نکنید. اگر محتوایی دارید که میخواهید صفحات شما با آن رتبه بگیرند، بهتر است آن را به شکل متن در صفحه قرار دهید. در اینفوگرافیکها هم همان متن را برای توضیحات تصویر یا Alt تصویر بنویسید.

به صفحات و محتواهایی لینک دهید که اطلاعات ارزشمندی را به صفحه شما اضافه میکنند. افزودن کورکورانه لینک »ویکیپدیا« به صفحات، هیچ ارزشی برای سایت شما نخواهد داشت.

استفاده از کلمه »اینجا« برای انکرتکست لینکهای داخلی و خارجی توصیه نمیشود. رباتهای گوگل نمیتوانند از این انکرتکست، به موضوع و هدف صفحه پی ببرند. بهتر است بهجای استفاده از انکرتکستهای عمومی، از کلمات کلیدی مرتبط با موضوع صفحه استفاده کنید.

بدون اطلاع از موضوع و دیدن محتوای مقاله نمیتوان نظر داد؛ چون تعداد کلمات، پارامتر دقیقی برای کیفیت محتوا نیست.
میتوان گفت که هر دو رویکرد برای تهیه مقاله درست و در عین حال متفاوت هستند. شما میتوانید یک موضوع را به طور کامل در یک مقاله جامع پوشش دهید یا همان موضوع را در چندین مقاله کوچک بگنجانید و خیلی ساده و با جزئیات به مخاطب ارائه دهید.
انتخاب بهترین روش فقط به موضوع محتوای سایت بستگی دارد که تا چقدر میتوان آن را به موضوعات مختلف و متنوع تری تقسیم کرد و به آنها پرداخت.

سرقت یا دزدی محتوا حتی با تغییر مطالب، برخلاف سیاستهای گوگل است. الگوریتمهای مختلفی مسئولیت شناسایی محتواهای کپی را بر عهده دارند. اگر به سایتهایی برخورد کرده اید که دائما محتوای کپی منتشر میکنند و عملکرد خوبی هم در نتایج گوگل دارند از طریق فرم مرتبط با DMCA به ما گزارش دهید.

از نظر گوگل این اتفاق عادی است. برای مثال، معمولا از یک انکرتکست یکسان برای لینکسازی صفحات فروشگاهی استفاده میشود.

از نظر جان مولر، هیچ عدد بهینه ای یا حداکثری برای تعداد لینک داخلی یک صفحه وجود ندارد. تشخیص ساختار سایت مانند صفحه اصلی، صفحات کتگوری و زیردسته ها از طریق لینکسازی داخلی برای خزنده های گوگل اهمیت دارد. اگر یک میلیون صفحه در سایت دارید، به این معنی نیست که هر صفحه از سایت هم باید یک میلیون لینک داخلی داشته باشد.
اگر هر صفحه ای به تمام صفحات سایت لینک شده باشد، صرف نظر از کاهش ارزش و اعتبار آن، شما هیچ ساختار مشخصی برای سایت خود در نظر نگرفته اید و ما نمیتوانیم مهمترین صفحات سایت را پیدا کنیم. از نگاه گوگل، برخورد رباتهای گوگل به هنگام کرال یک صفحه با ۲۰ لینک داخلی، متفاوت تر از صفحه ای است که یک یا دو لینک داخلی دارد.
پیشنهاد میکنم از ابزارهای کرالر مانند screaming frog استفاده کنید. با این ابزار میتوانید نمودار یا طرح کلی لینکهای داخلی سایت خود را مشاهده کنید.

فرض کنید به شما بگویند که هر صفحه از سایت باید بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه داشته باشد. شما طول هر محتوا را چقدر در نظر میگیرید؟
به نظر من نمیتوان تعداد مشخصی برای هر صفحه در نظر گرفت. شاید محتوای برخی از صفحات کوتاه باشد و برخی هم به محتوای طولانی تری نیاز داشته
باشند.
این موضوع کاملا به اطلاعاتی بستگی دارد که میخواهید در اختیار کاربران قرار دهید. اصطلاح »محتوای ضعیف« که به تازگی بین متخصصان جا افتاده است، به تعداد کلمات محتوای صفحات ارتباطی ندارد، بلکه کیفیت کلی محتواهای سایت را در نظر میگیرد. من فکر میکنم توجه به تعداد کلمات روش دقیقی برای تشخیص کیفیت محتوا نیست. در کل پیشنهاد میکنم حجم محتوای دیگر سایتهای بزرگ را بررسی کنید و از آن برای پیداکردن ایده های جذاب محتوایی استفاده کنید تا بتوانید کمبودهای آنها را در محتوای خود جبران کنید.

جان مولر تاکید دارد که ما تفاوتی بین این دو روش تولید محتوا نمیبینیم. تمرکز اصلی ما روی کیفیت محتواست، نه اینکه محتوا توسط چه کسی (بیرون سازمان یا درون سازمان) تولید شده است.
در واقع گوگل چگونه میتواند تشخیص دهد که محتوای شما توسط افراد تیم یا افراد خارج از سازمان نوشته شده است؟ گوگل فقط روی ساختار محتوا تمرکز دارد تا بتواند محتوای کپی و ضعیف را از محتوای منحصربه فرد و دست اول تشخیص دهد.

درباره عملکرد گوگل ادوردز و ابزار planner keyword اطلاعات خاصی ندارم و نمیدانم حجم جستجوی کلمات در این ابزار چگونه جمع آوری میشود و وجود خط فاصله چقدر روی آن تاثیر دارد. توصیه میکنم برای ارزیابی حجم جستجو، به این فکر کنید که کاربران چگونه جستجو میکنند تا بتوانید نزدیکترین شکل کلمات کلیدی به جستجوی آنها را برای بهینه سازی صفحات خود در نظر بگیرید.
برای مثال در زبان آلمانی کلمات طولانی هستند و شما میتوانید از خط فاصله بین کلمات استفاده کنید؛ اما ممکن است معنی کلمات نیز تغییر کند. در واقع نمیتوانید از روی سلیقه یک خط فاصله به کلمات اضافه کنید یا حتی آن را حذف کنید. خود من هم نمیدانم که ابزاری مثل کیورد پلنر، چگونه تفاوت بین این نوع از کلمات را درک میکند. شاید این چالش به نوع زبان هم بستگی داشته باشد و به مرور رفع شود.